حــــــامــــــی

بـــــرای دل خـــــودم

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکهای دوستان

ساعت

لينکهای روزانه

نظرسنجی و آمار

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 285
تعداد نظرات : 46
تعداد آنلاین : 1


یاد گرفتم

یاد گرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رو نداره.

یاد گرفتم گریه ی هیچکس رو باور نکنم.

یاد گرفتم بهش هیچ وقت فرصت جبران ندم.

یاد گرفتم دم از عاشقی بزنم ولی اما از کجا بگم از کی بگم...

می خوام همین جا دلمو بشکونم خوردش کنم تا دیگه عاشق نشه.

تا دیگه کسی رو دوست نداشته باشه.

توی این زمونه کسی نباید احساس تورو بدونه وگرنه اون تورو می شکونه.

می خوام بشم همون آدم قبل کسی که از سنگ بود و دو رو برش دیواری از سکوت و بی تفاوتی...

می خوام تنها باشم...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

چه کنم؟؟؟

صبرکردن دردناک است 

 

و فراموش کردن دردناکتر،

 

اما دردناکتر از اینها این است که  ... 

 

ندانی باید صبر کنی یا فراموش!؟ 

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: دو شنبه 25 فروردين 1393برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

می دانی تنهایی یعنی چه؟؟
می دانی تنهایی یعنی چه؟؟ 

تنهایی 

یعنی ذهنم پر از تو ست و خالی از دیگران 

اما کنارم.... 

خالی از توست و پر از دیگران....
 
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: دو شنبه 25 فروردين 1393برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

براے دل خـــودم

 براے دل خـــودم مے نویسم ...

براے دلتنگــے هایــم

براے دغدغــہ هاے خـــودم

براے شانہ اے کہ تکیہ گاهــم نیستــــ !

برای دلے کہ دلتنگم نیست ...

براے دستے کہ نوازشگــ ـــر زخـم هایم نیست ...

براے خودم مے نویســـم !

بمیـ ــرم براے خـ ـودم کہ اینقـــدر تنهاستـــ !.!.!.!

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 25 بهمن 1398برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دلبرکم
برایم کف زدند
 
در آغوشم گرفتند
 
تایید و تشویقم کردند...که آخر فراموشت کردم
 
دیگر تا ابد بر لبانم لبخندی تصنعی مهمان است
 
اما بین خودمان باشد،
 
هنوز تنها دلبرکم
 
تـ...ـو هستی لعنتی !!!!
 
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

بــ ـی حسـ ـم کـ ـردی ...
مـیخـنـدم :

دیـگـر تـ ــب هــم نـدارم

داغ هـ ــم نیـسـتـم

دیـگــر بــ ــه یـ ـاد تـ ــو هـ ـم نـیسـتم

سـ ـرد شـ ـده ام...

سـ ـرد سـ ــرد

نمـ ـی دانـم

شـایـد دق کـ ــرده ام

کسـ ـی چــ ـه مـی دانـد

بــ ـی حسـ ـم کـ ـردی نـسبت بــ ــه تمـ ــام حـ ـس هــ ــای دنیـ ــا...
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دیر یا زود این را میفهمی...

 بالاخره یاد میگیری از یک دوستت دارم ساده برای دلت یک خیال رنگارنگ نبافی...

که رابطه یعنی بازی و اگر بازی نکنی می بازی...

که داستانهای عاشقانه از یک جایی به بعد رنگ و بوی منطق به خود میگیرند...

که سر چهار راه با تهدید یک هوس شیرین چشمک می زند...

یاد میگیری که خودت را دریغ کنی تا همیشه عزیز بمانی...

که باید صورت مساله ای پر ابهام باشی نه یک جواب کوتاه و ساده...

که وقتی باد می آید باید کلاهت را سفت بچسبی نه بازوی بغل دستی ات را... 

روزی میفهمی در انتهای همه ی گپ زدنهای دوستانه باز هم تنهایی.... 

و این همان لحظه ای است که همه چیز را بی چون وچرا می پذیری ...

با رویی گشاده و لبخندی که دیگر خودت هم معنی اش را نمیدانی.... 

دیر یا زود این را میفهمی...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

آهــــای غـــریبـــه ...

 آهــــای غـــریبـــه ...! 

کنـــارش میشینـــی و فقــط بــا چنـــد ایـــه قــرآن محـــرمــش مــی شـــوی...!!!!

و مــن آشنــا بــا یکـــ دنیـــا عشــق و حســرتـــ بـــه او نــامحــرمــم....!!!!

آهای غریبه درسته با یه آیه قرآن محرم شدی...!!!

و فکر میکنی از این به بعد از همه چیزش خبر داری...!!!

ولی نمیدونی ک محرم رازش منم...!!!

نمیدونی....!!!
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

یاد نگرفته ام....

 روزگار"نبودنت" را هر روز برایم دیکته میکند

 

و نمره ی من هم هر روز می شود "صفر"

 

هنوز... نبودنت را یاد نگرفته ام....

 

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: یک شنبه 15 دی 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

بـــرگــــرد عشقـــــم

عـــاشـقــتــــــــم و بـی تــو میـمیــــــــرم

بـــرگــــرد عشقـــــم

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: یک شنبه 8 دی 1387برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

کابوس

 کابوس امشبم شده ای تو؛

 

دوم شخص مفردی که زمزمه ی دوستت دارم را در گوشم نجوا میکرد

 

و حال میگوید:

 

برو...

 

تک فعلی که هیچگاه انتظار شنیدن صیغه ی امرش را نداشتم!

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: شنبه 7 دی 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

خداوندا ...

 خداوندا

نگذار که از تو فقط نامت را بدانم...

و نگذار که از تو تنها مشق کردن اسمت را به یاد داشته باشم...

همواره در من جاری باش...

همانگونه که خون در رگهایم جاری است...

خداوندا از تو می خواهم که هرگز

در بیابان هولناک زندگی

 تنها و بی یاور 

رهایم نسازی...

از تو می خواهم که در کوره راه  پر پیچ و خم زندگی تنهایم نگردانی...

که همواره محتاج وجودت هستم!!!

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: دو شنبه 25 آذر 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

فـقط تـو بـاشـی و مـــــــن

 گــاهـی آنقــــدر دلـتـنـگـت می شـوم

کـه تـمــام عـاشـقــانـه هـای دنـیـــا نیــــز

ایـن دل بـیـقــــرار را آرام نـمی کـنــد

آن لـحـظـــه بـایـد فـقط تـو بـاشـی و

مـــــــن

خیـــــره شـوم در دریــای چـشــمـانـت

بـه آتــش بـکشـــــم تمـام آرامـشـت را

بـاشـد کـه دیـگـــر مــرا دلـتـــــنـگ خـودت نـکـــــنی
 
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: دو شنبه 25 آذر 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دست نزن ...

 به دلتنگی هایم دست نزن


می شکند بغضم یک وقت!!


آنگاه غرق می شوی


در سیلاب اشکهایی که


بهانه ی روان شدنش هستی!!
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 15 آذر 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

نمی دانم ...

 نمی دانم ...

سیگار می کشم یا حسرت نبودنت را ...

ریه هایم را پر از دود می کنم یا پر از آهِ رفتنت ...

نمی دانم تو را دود می کنم یا خاطراتت را ...

اصلا چه فرقی می کند ...

تو رفته ای ...
 
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

عشق من

 عشق من 

نامه ام را ادر اینجا برایت زمزمه میکنم 
باد مرا همراهی میکند و قاصدکم را به دیدارت رهسپار میسازد ...
من ...زیباترین عاشقانه ام را 
با عشق 
با احساسم 
برای تو 
با قایقی از جنس باد میفرستم 
در ساحل منتظر باش 
زیرا امواج قایق حاوی عاشقانه ام را برایت خواهند اورد 
شاهزاده ای من 
دوستت دارم ...
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

شاید ...
به سلامتی همه اونایی که
اونقدر دلشون گرفته که خواب به چشماشون نمیاد !
.
اونا که با اینکه میدونن طرفشون راحت راحت خوابیده ،
بازم هر چند دقیقه زیر چشمی موبایلشونو نگا میکنن،
.
.
.
که شاید یه اس ام اس روشنش کنه !!!
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دلتنگم ...

 دلتنگم

                                                                 نه برای روزهایی که رفتی ..
نه برای آرزوهایی که ورق ورق شعر کردم
.
دلتنگم 
نه برای " بودن هایش "
که با او باشد یا نباشد ، عاشقش هستم !
.
.
.
فقط دلتنگم
برای دوستت دارم هایی که به او گفتم 
و
او سکوت کرد !!!!
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

افسوس...

 به پشت سر نگاه میکنم شاید هنوز کسی مرا دوست داشته 



باشد؟؟؟ 



اما افسوس... 



همه کاسه آب به دست,منتظر رفتن من هستند!! 

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: یک شنبه 9 تير 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

آدم هــــــــــــا

 

 

اینـــــــــــــــجا

نمـــــــــی توان به کــــــــسی نزدیک شُـــــــــــد

آدم هــــــــــــا از دور

دوســــــــــت داشتَــــــــنی ترند...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: یک شنبه 9 تير 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

چه قدر سخته ...

 چه قدر سخته

تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید

و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی و

به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی‌

حس کنی هنوزم دوسش داری

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: یک شنبه 9 تير 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

جرم من این بود کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت

 دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….

همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…

انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده

راهی ندارم برای فرار از غمهایم

این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران نبودم

کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت

دلی داشتم که واقعا هوای تو را داشت ….

دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام

تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا سردرگم و بی قرار مانده ام….

فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم

اگر از تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم….

دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم

در حسرت یک لحظه آرامشم

دلم میخواهد برای یک بار هم که شده شبی را بی فکر و خیال بخوابم…

تو هم مثل همه ، هیچ فرقی نداشتی

حالا که رفتی ، تنها غم رفتنت را در قلبم گذاشتی

 

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: شنبه 11 خرداد 1387برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دِلتَنگــــــے

                                                     

زیر ِ بـــــارآن مے ایستَم
میگویَند مــُـــد است ایـن روزهـــآ
عشـــــق بازے زیر ِ بارآن
با اشک هاے ابـــــر ....
دل نِمے سوزانَم بَراے ابرے کہ اَز شِدت گِریــہ
بــہ هِقـــــ هـِــــق افتاده است
دِلَم بَراے خُـــــودَم مے سوزَد
كه از فِشار دِلتَنگــــــے
خیلی وَقت است نَفَسَـــــم بُریده بُریده و بَند استـ
 
 

 

 

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تنها تو را می خواهم ...
من هیچ نمی خواهم ...
تنها صدایت را می خواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد
نگاهت را می خواهم تا روشنی چشم های خسته ام باشد
وجودت را می خواهم تا گرمای قندیل آغوشم باشد
خیالت را می خواهم تا خاطره لحظه های فراموشم باشد
دست هایت را می خواهم تا نوازشگر بی کسی اشک هایم باشد
و تنها خنده هایت را می خواهم تا مرهم کهنه زخم های زندگی ام باشد
آری تنها تو را می خواهم ... 
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

بی تو

 ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم

هر جا که پا میزارم تورو اونجا میبینم

یادتو هرجا که هستم با منه داره عمره منو آتیش میزنه

تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد

گونه های خیسمو دستای تو پاک میکرد

حالا اون دستا کجاس اون دوتا دستای خوب

چرا بیصدا شده لب قصه های خوب

من که باور ندارم اون همه خاطره مرد

عاشق آسمونا پشت یک پنجره مرد

آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده

انگار از اون بالاها گریه هامو ندیده

یادتو هرجا که هستم با منه داره عمره منو آتیش میزنه

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دوستت دارم

 اگر کلمه دوستت دارم قیام علیه بندهای میان من و توست

اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین دهنده قلب هاست

اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی هاست

اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستین من به توست

اگر کلمه دوستت دارم کلید زندان من و توست

پس با تمام وجود فریاد میزنم

"دوستت دارم"

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

من و تنهایی

 همه در دنیا کسی را دارند برای خودشان

" شیرین و فرهاد "

" لیلی و مجنون "

" رامین و ویس "

" پیر زن و پیرمرد "

" تو و اون "

و

"  من و تنهایی "

 
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

هیچ نمی خواهم

 من هیچ نمی خواهم ...

تنها صدایت را می خواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد

نگاهت را می خواهم تا روشنی چشم های خسته ام باشد

وجودت را می خواهم تا گرمای قندیل آغوشم باشد

خیالت را می خواهم تا خاطره لحظه های فراموشم باشد

دست هایت را می خواهم تا نوازشگر بی کسی اشک هایم باشد

و تنها خنده هایت را می خواهم تا مرهم کهنه زخم های زندگی ام باشد

آری تنها تو را می خواهم ...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

هر چه بــــــادا بــــــــــاد

مثل کشیدن کبریت در باد دیدنت دشوار است

من که به معجزه ی عشق ایمان دارl

می کشم آخرین دانه ی کبریتم را در باد

هر چه بــــــادا بــــــــــاد!

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

ساده

 قطار می رود….

تو می روی….

تمام ایستگاه می رود ....

و من چقدر ساده ام که سالهای سال

در انتظار تو

کنار این قطار رفته ایستاده ام

و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!!

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

راز عشق

 راز عشق در تواضع است

این صفت به هیج وجه نشانه تظاهر نیست

بلکه نشان دهندۀ احساس و تفکری قوی است

میان دونفری که یکدیگر را دوست دارند

تواضع مانند جویبارآرامی است که

چشمۀ محبت آنها را تازه و باطراوت نگه می دارد.......
نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 15 فروردين 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

کاش ...

 کاش میشد به تُـو یکـ نامه نوشتـ

نامه را دستـ ِ خُـدا داد که باور بکنـد

بی تُــو من در تَرَکــ ِ آینه ها می شکنم

کـاش می شُــد کـه خُـــدا

آخِرِ نامه به جــای مـن امضا بکند

و بگوید به تُـو برگرد و تُـو نیز

تُـو فقط محض خُـــدا برگـردی

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تسبیح

  اشک هایم را به نخ می کشم

 

 و تسبیحی می سازم هزار دانه

 

 تا با آن

 

ذکر دلگیری ام از دنیا را برایت بگویم

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

بها

 امشب به وسعت تمامی شبهایی که تو را نداشتم..... 

دلم به حال تنهایی خودم سوخت.....

در کنار پنجره ام رویای دوست داشتنت را......

به دست اشکهایم می سپارم .....

تا همچون تو در خاطراتم مدفون شوند......

میخواهم تنهایی ام را به آغوش گرمی بفروشم.....

نه به آن مفتی که تو خریدی ......

به بهای سالهای باقی مانده از آینده ام!!! 

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

عشق هم حادثه ماست ...

 در دلت یک غم زیباست دلم میگوید

خسته از شاید و اماست دلم میگوید

دل تو مثل خدا، مثل غزل ، مثل سکوت

مثل یک کوچه تنهاست دلم میگوید

دل سودایی من ساده و سرشار و بزرگ

یک نفر مثل تو میخواست دلم میگوید

مثل یک سیب که از شاخه فرو می افتد

عشق هم حادثه ماست ...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

برای کسی مینویسم

 این را برای کسی مینویسم که روزی دوستم داشت

به حرفهام به عشقم به احساسم احترام میذاشت

و با آن نگاهها و حرفها مرا تنها گذاشت

اگر صدسال دیگرم ازم بپرسند عشقت کیست ؟

خواهم گفت :

همان کسی که قلبم را مجنون خویش کرد و مرا تنهای تنها گذاشت

و من با تمام وجود شکستم

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

ساده بگذر

 خدایا

از گناهانم ساده بگذر...

همانطور که

از آرزوهایم ساده گذشتی...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

بادکنک

 خدایا

شبیه بادکنکی شده ام

ازبغضهایی که به اجبار فرو داده ام...

التماست میکنم...

فقط یک سوزن!

تکه تکه شدنم باخودم...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

ساعـت شنی

 همـچـون ساعـت شنی شــده ام

کــه نـفــس هـای آخـرش را مـیـزنـد

و الـتـمـاس مـیـکــنــد

یـکـی پـیـدا شـود و بـرش گــردانـد

مــن هــم …

نه …! !

لـطــفـا بـرم نـگــردانـیـد ! ! !

بــگـذاریــد تــمام شــوم

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درد پـنـهــاטּ

 هــَـر روز دیــوانــه تــَـر از دیــروز!

وهـیـچـکـَـس نــمے دانــَـد:

پـُـشـتـ ایـטּ دیــوانــگـے و سـَـرخـوشـے!!

چــه دردے را پـنـهــاטּ کـَـرده ام...

 

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

یـــادش بخیـــر ...

 یـــادش بخیـــر ...

یـــک" میـــم " بـــه آخـــر ,

اسمـــم اضافـــه میکـــردی ;

*مـــن* مـــال *تـــو* میشـــدم ..........!

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

نمـــی دانم چــــرا

 نمـــی دانم چــــرا این روزهــــا

در جـــواب هـــرکــــه از حـــالم مـــی پرســــد

تا مـی گویـم :

خـوبــــم

چشمـــــانم خیس مــــی شـــــود!

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دیگر بریده ام…

 خدایا ممنون که مرا در حد ایوب میبینی…

 

ولی تمامش کن!

 

دیگر بریده ام…

 

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

نمیدانم زندگی چیست؟

 نمیدانم زندگی چیست؟

اگر زندگی شکستن سکوت است

سالهاست که من سکوت را شکسته ام

اگر زندگی خروش جویبار است

سالهاست که من در چشمه ی جوشان زندگی جوشیده ام

اما این نکته را فراموش نمی کنم که زندگی بی وفاست

زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم

اما اشکانم به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

لـج

 بـآ مـטּ لـج نڪـטּ بغــض نـفهمـ !

ایـטּ ڪہ خــوבت رآ گوشـہ ے گـلو قـآیـمـ ڪنـے 

چـیزے رآ عـوض نمـے ڪنـב ...

بـالآخـره یـآ اشڪ میـشـوے בر چـشـمـآنـمـ  یـآ عُـقــבه בر בلـم

پــــــــــــــس :

انــتــظــــار نـבاشتــــ ﮧ باش خنـבه‌ام واقعـــــے باشـב

ایــטּ روز‌ها فقط زنـבه‌ام تـــا בیگراטּ زنـבگـــــے کننـב !

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

عروسک

 چقدر احمق بودم که اون لحظه هایی که صدام میکردی عروسکم

خون میدوید زیر پوستم و با عشق می گفتم جانم

غافل از این که واقعن عروسکی بیش نبودم

عروسک خیمه شب بازی 

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

چه سخت است

 چه سخت است

هم پاییز باشد ، هم ابر باشدهم باران باشد

هم خیابان خیس باشد و هم قلبی عاشق باشد

امـــــــــــــــا....

نه تو باشی ، نه دستی برای فشردن 

نه پایی برای قدم زدن ونه نگاهی برای زل زدن...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

چرا چنین دلتنگم ...

 گاه دلتنگت میشوم...

دلتنگتر از همه دلتنگی ها ...

گوشه ای مینشینم و حسرت آرزوهای کوچک دست نیافتی ام را می شمارم ...

نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم ...

و کدام خواهش را نشنیدم ...

و به کدام دلتنگی خندیدم ...

که چنین دلتنگم ...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

هم شکستو هم شکستم داد دل

 این هم از یک عمر مستی کردنم

سالها شبنم پرستی کردنم

ای دلم زهر جدایی را بخور

چوب عمری بی وفایی را بخور

ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت

خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت

من که گفتم این بهار افسردنی ست

من که گفتم این پرستو رفتنی ست

آه عجب کاری بدستم داد دل

هم شکستو هم شکستم داد دل

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

کـــــم آورده ام ...

 رد پاهایم را پاک می کنم


به کسی نگویید


مــن روزی در این دنیا بودم


خــــــــــدایا


می شود استعـــــفا دهم؟


کـــــم آورده ام ...

نويسنده: حــــــامــــــی تاريخ: جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

خدایا ... دخلَم با خرجم نمیخواند ، کم آورده ام ، صبری که داده بودی تمام شد ، ولی دردم ھمچنان باقیست !!! بدھکار قلبم شده ام ، میدانم شرمنده ام نمیکنی ؛ بـازھـــــــــــم صـبــــــــــــــــــــــــــــــــــــر میـــــــــخواھـم

نويسنده

موزیک وبلاگ

تقویم و اوقات شرعی

وضعیت آب و هوا

امکانات وبلاگ

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز